1- علم يوژنيك
2- چيستي شناسي
3- علم يوژنيك از ابتدا تا امروز
4- يوژنيك، سياست جنايي، عدالت كيفري، انتقادها و چالش ها
5- يوژنيك و سياست جنايي
6- يوژنيك و عدالت كيفري
7- انتقادهاي وارد بر يوژنيك
پدیده جرم یک واقعیت انسانی، اجتماعی و قضایی است و عوامل اجتماعی، انسانی، زیستشناسی و غیره در بروز آن مؤثر هستند. در نگاه کلی، عوامل مُعِدّه ارتکاب جرم در دو دسته داخلی یا درونی که ناظر به اقتضائات جسمی و روانی مرتکب است و خارجی یا بیرونی که ناظر به وضع اجتماعی، فرهنگی، اقتصاد و نظام تعلیموتربیت است، قابل تقسیمبندی هستند. تحقیقات تجربی و بالینی متعددی تأثیر ژنتیک (وراثت) و شرایط فیزیولوژی را در ارتکاب جرم و رفتارهای ضداجتماعی تأیید کردهاند که ضرورت توجه به عوامل زیستشناختی را در فرآیند علتیابی یک جرم گوشزد میکند. بنابراین، احراز وجود اختلالات ژنتیکی در مجرم، موضوعاتی چون مسؤولیت کیفری وی، چیستی و کیفیت سیاستهای اتخاذی و چگونگی مجازات برای بازگرداندن وی به جامعه را بسیار پیچیده خواهد کرد. در این راستا، باید دانست حد و مرز تأثیر ژنتیک بر رفتار کجاست و تحقیقات، لزوم توجه به ژنتیک افراد در مواجهه با جرم را چگونه ترسیم کردهاند. پیرامون چنین مباحثی، در این کتاب به مقوله «یوژنیک» به عنوان جنبش و علمی که معتقد به تأثیر وراثت و ژنتیک در نظام هنجارهای اجتماعی بوده، پرداخته شده است.
درحقیقت، از آنجا که در زمینه یوژنیک و تأثیر اختلالات ژنتیکی افراد بر بروز رفتارهای ضداجتماعی و جرم، مباحث چندانی در کشور مطرح نگردیده است، لازم دیده شد گامی ابتدایی در جهت توصیف یوژنیک و ارائه دادههای تحقیقی- تجربی موجود در خصوص تأثیر ژنتیک بر رفتار و نیز برنامهها و سیاستهایی که کشورهای مختلف در خصوص این موضوع اتخاذ کردهاند، برداشته شود. در این مسیر، ناگزیر از بیان فراز و فرودهای یوژنیک در قالب بحثهای علمی و تاریخی بودیم تا بتوان به چالشهای پیش روی این علم، سبک و سیاق برنامههای یوژنیک از ابتدا تا به امروز و نسبتِ این علم با حقوق فردی افراد اشاره کرد و نهایتاً مطرح نمود که ژنتیک به چه میزانی در بروز رفتارهای نابهنجار اجتماعی مؤثر است و تا چه حد امکان سوءاستفاده از این علم وجود داشته و دارد؟
در بخش دیگر این کتاب، با ورود به موضوع تأثیر زمینه ژنتیکی بر بروز رفتارهای ضداجتماعی و بررسی مطالعات تجربی و بالینی در این خصوص، به چگونگی تأثیر و تأثر ژنتیک و محیط در حوزه شخصیت پرداخته شده است. مصداقاً، با نگاهی به علل وراثتی اختلالات روانی، برخی بیماریهایی که میتوانند سبب ایجاد رفتارهای بزهکارانه شوند، بویژه جنون، بررسی و مسؤولیت کیفری این بیماران به عنوان نمونهای از افراد دارای بیماریهای ژنتیکی در کشورهای مختلف بخصوص ایران مورد مداقه قرار گرفته است. بر این مبنا، با توجه به تأثیرگذاری مشترک محیط و وراثت بر شخصیت، اِشکال توجه صِرف به ژنتیک یا محیط حین یافتن علت جرم و راهکار مبارزه و مهار آن بحث و ضرورت توجه همهجانبه به علل وقوع جرم نمایانده شده است. در حوزه عدالت کیفری نیز امروزه از برنامههای یوژنیکی در شناسایی مجرمان از طریق تکنولوژی دیانای و نمونههای قانونی موجود در پایگاههای اطلاعات دیانای استفاده میشود که در بخش دیگری از این کتاب بدانها پرداخته شده است.
در نهایت، با بیان ضرورت مطالعه جرم و رفتار بزهکارانه با رویکردی جامعهشناسانه/زیستشناسانه، پیشنهادهایی برای بهبود کارکرد نظام کیفری کشور از طریق توجه ویژه به مقوله پیشگیری و شناسایی عامل خطر مربوط به اختلالات روانی که منجر به بروز جرم و جنایت میشود، ارائه گردیده است. امید است این نوشتار، اهمیت توجه به این موضوع را در اجرای هر چه بهتر عدالت کیفری نزد محققان و دانشمندان حوزه حقوق و جرمشناسی و مسؤولان امنیتی، اجرایی و قضایی روشن گرداند و زمینهساز اجرای برنامههایی همهسونگر برای داشتن جامعهای آرام و با حداقل جرایم گردد.