1- كلياتي در باب حقوق بزهديده و متهم
2- محرمانگي اطلاعات فردي بزهديده و شاهد در نظام حقوقي بينالمللي
3- محرمانگي اطلاعات بزهديده و شاهد در حقوق كيفري ايران
4- تعارض محرمانگي اطلاعات فردي بزهديده و شاهد با حقوق دفاعي متهم
5- راهكارهاي رفع تعارض ميان حقوق متهم و محرمانگي اطلاعات فردي بزهديده و شاهد
6- پيشينهي بزهديدهشناسي و حقوق شناسايي شده براي وي در دادرسي كيفري
7- مؤلفه هاي حمايتي از اطلاعات فردي بزهديده و شاهد در حقوق كيفري ايران
8- تكليف مقامهاي انتظامي و قضايي به حفظ محرمانگي اطلاعات شخصي بزهديده و شاهد و تضمينهاي آن
9- حق متهم بر دانستن
10-....
آیین دادرسی کیفری به عنوان بخشی از حقوق عمومی وظیفه دارد ضمن نظاممند نمودن رسیدگیهای کیفری، هدف این شاخه از حقوق که همانا عدالت کیفری است را محقق سازد. وصول به عدالت کیفری منوط به آن است که بزهدیده یا شکایت کنندهی از ناحیهی وی بتواند به دور از هر گونه تهدید و در کمال امنیت خاطر، شکایت خود را مطرح و پیگیری نماید. همچنین کلیهی کسانی که حضور آنها در فرایند دادرسی به منظور کشف حقیقت ضروری است، باید به دور از هر گونه تهدید در مرجع قضایی حضور یافته و قاضی را در یافتن واقعیت مساعدت نمایند.
ضرورتی که در بالا بیان شد، ایجاب مینماید بزهدیده و شاهد (اعم از شهود شاکی یا متهم) بدون دغدغهی خاطر در فرایند دادرسی حضور یابند و نظامهای تقنینی، قضایی و اجرایی تامین کنندهی امنیت آنها در مقابل مخاطرات جانی، مالی و حیثیتی باشد.
در دهههای اخیر موضوع حمایت از بزهدیده و شاهد در اسناد بینالمللی به ویژه اساسنامه و قواعد دادرسی و ادلهی دادگاههای موردی (دادگاههای کیفری بینالمللی یوگسلاوی سابق[1] و رواندا[2]) و دیگر دادگاههای موقت مختلط از جمله دادگاه ویژه سیرالئون[3] و همچنین دیوان دائمی کیفری بینالمللی[4] مورد توجه قرار گرفته است. یکی از حقوق مورد حمایت در این اسناد، حق بزهدیده و شاهد بر مخفی ماندن هویت و دیگر اطلاعات از جمله نشانی محل سکونت خویش است. از جمله مادهی 22 اساسنامهی[5] روم در محافظت از قربانیان جرم و شهود، به محرمانه نگه داشتن هویت قربانیان جرم تاکید کرده است. این موضوع در مادهی 69 قواعد دادرسی و ادلهی دیوان کیفری بینالمللی[6] نیز مورد توجه قرار گرفته و طی این ماده، دادستان اجازه یافته است با ارائهی مستندات خود دال بر خطر احتمالی برای بزهدیده و شاهد، تحت شرایطی از رییس دادگاه بخواهد که هویت این دو افشاء نشود.
در نظام حقوقی ایران تا پیش از تصویب قانون آیین دادرسی کیفری در سال 1392، مخفی نگاه داشتن هویت بزهدیده و شاهد مورد توجه قرار نگرفته بود، اما موادی از قانون اخیرالذکر از جمله مادهی 40[7] به این موضوع پرداخته و آن را به عنوان تکلیفی برای ضابطان قرار داده است.
مشابه این حکم در مادهی 101 قانون مذکور[8] برای مرحلهی تحقیق در دادسرا و رسیدگی توسط دادگاه پیشبینی شده است. اجرای مفاد این مواد اگر چه تا حد زیادی میتواند تامین کنندهی امنیت بزهدیده و شاهد میباشد، اما بر آن ایرادهایی وارد است که با عنایت به نو بودن موضوع در نظام حقوقی ایران، نیازمند بررسی و تحلیل است. لذا مقایسهی این مواد با اسناد دادگاههای کیفری بینالمللی میتواند به اجرای مناسب قانون آیین دادرسی کیفری در این زمینه منتهی شود.
از جمله ایرادهای وارد بر قانون آیین دادرسی کیفری (1392) در موضوع حمایت از بزهدیده و شاهد از طریق محرمانه ماندن هویت وی، نقض حقوق دفاعی متهم میباشد؛ زیرا از حقوق دفاعی متهم، شناسایی هویت بزهدیده است تا بداند چه کسی از او شکایت کرده و آیا شکایت او به حق است یا خیر. این امر زمینهی دفاع در مقابل اتهام را فراهم میآورد. همچنین آگاهی متهم از هویت شاهد، موجبات جرح وی را در صورت وجود جهات جرح فراهم میسازد. این حق با توجه به جمعی بودن جرایم موضوع رسیدگی در دادگاههای کیفری بینالمللی (نسلکشی، جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت) قابل توجیه است؛ زیرا در این دسته از جرایم، به لحاظ فقد انگیزهی انتقام شخصی در ارتکاب جرم، هویت بزهدیده برای متهم مشخص نیست. همچنین جمعی بودن جرایم موجب میشود که در بسیاری از موارد، عنوان شاهد بر بزهدیده نیز منطبق گردد.
تکلیف ضابطان، بازپرس و دادرس دادگاه به اخفای هویت بزهدیده و شاهد که در موادی از قانون آیین دادرسی کیفری مقرر شده است، با ابهامات زیادی همراه بوده و از هیچ محدودیتی برخوردار نمیباشد. لازم است نکات مبهم مواد مرتبط با موضوع روشن شود تا راهنمای رویهی قضایی در اجرای آن باشد. همچنین تکلیف بازپرس و دادرس دادگاه به حمایت از بزهدیده و شاهد از طریق حفظ هویت وی، نیازمند تبیین است. این تبیین با وضوح دادن به ابهامهای موجود در این مواد و سعی در تفسیر ابهامها با عنایت به روح قانون و اصول دادرسی عادلانه، در این راستا از اسناد دادگاههای کیفری بینالمللی بهره میگیرد و به عنوان یافتن راهکارهای اجرایی نمودن قانون، به رویهی قضایی اتخاذ شده در این دادگاهها میپردازد. تحقیق حاضر در صدد است ضمن بررسی موادی از قانون آیین دادرسی مصوب 1392 دربارهی تکلیف ضابطان و قضات به حفظ هویت بزهدیده و شاهد و مقایسهی آن با اسناد دادگاههای کیفری بینالمللی، نکات مبهم قانون مذکور را روشن نماید و با استفاده از اسناد و رویهی دادگاههای کیفری بینالمللی، راهکارهای اجرایی شدن قانون پیرامون حمایت از هویت بزهدیده و شاهد را تبیین نماید و همچنین پیشنهادهایی برای اصلاح قانون ارائه دهد.
این نوشتار در چهار بخش سازماندهی شده است: بخش نخست به کلیات بحث که برای ورود به موضوع لازم است و از جمله ادبیات تحقیق میپردازد. بخش دوم حمایت از هویت بزهدیده و شاهد در اسناد دادگاههای کیفری بینالمللی و رویهی قضایی این دادگاهها را مورد توجه قرار میدهد. بخش سوم موضوع مذکور را در قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 بررسی میکند و ایرادها و نقیصههای موجود در قانون را به ویژه در تعارض با حقوق دفاعی متهم مورد بررسی قرار میدهد. بخش چهارم: تعارض محرمانگی اطلاعات فردی بزهدیده و شاهد با حقوق دفاعی متهم را به بحث میگذارد و در بخش پایانی نیز با استناد به رویهی قضایی دادگاههای کیفری بینالمللی در جمع بین این دو حق (حق بزهدیده و شاهد در برخورداری از امنیت در فرایند دادرسی کیفری و حق دفاعی متهم) در صدد ارائهی راهکارهایی به منظور حذف تعارض میباشیم.