اطلاعات کتاب
۱۰%
موجود
products
قیمت کتاب چاپی:
۲۶۰۰۰۰۰ريال
تعداد مشاهده:
۱۷۴۱






جایگاه حقوقی رسانه ها و تاثیر آن در بزهکاری و بزه دیدگی اطفال

دسته بندی: حقوق بشر - حقوق كودك و اطفال بزهكار

شابک: ۹۷۸۶۰۰۱۹۳۸۱۹۱

سال چاپ:۱۳۹۶/۰۸/۰۶

۱۸۶ صفحه - رقعي (شوميز) - چاپ ۱

سفارش کتاب چاپی کلیه آثار مجد / دریافت از طریق پست

سفارش کتاب الکترونیک کتاب‌های جدید مجد / دسترسی از هر جای دنیا / قابل استفاده در رایانه فقط

سفارش چاپ بخشی از کتاب کلیه آثار مجد / رعایت حق مولف / با کیفیت کتاب چاپی / دریافت از طریق پست

     
1- مفهوم شناسي مسئوليت و گونه شناسي رسانه
2- چگونگي نظام‌دهي مسئوليت كيفري در رسانه هاي الكترونيكي
3- پاسخ هاي قوه مقننه به جرايم و تخلفات رسانه هاي الكترونيكي
4- مباني و پيشينه شناسي رسانه‌ها
5- تسهيل بزهكاري و بزه ديدگي در كودكان با توسل به رسانه‌ها
6- نقش رسانه‌هاي ديداري در بستر سازي بزهكاري و بزه ديدگي در كودكان
7- نظام دهي مسئوليت كيفري در نشريات الكترونيكي
8- اثر شناسي رسانه‌هاي ارتباط جمعي و گروهي
9- كاركردهاي تلويزيون و تأثير آن بركودكان
10-..

بسیاری از دانش پژوهان، متفکران و مصلحان اجتماعی، عصر حاضر را با نام­های متفاوتی چون عصرتکنیک، عصر ارتباطات، دهکده جهانی و رهبری از راه دور نامیده­اند. البته رهبری از راه دور نه تنها در مورد ماهواره­ها و فضاپیماها صادق است، بلکه هدایت از مسافت دور به وسیله رسانه‌های دیداری در مورد انسان نیزصدق می­کند. تا قرن بیستم رهبری و ارشاد انسان براساس ارتباط بود، درصورتی که در حال حاضر ارتباطات یک طرفه و از راه دور صورت می­گیرد به طوری که بین شنونده و گوینده یا بهتر بگوییم بین مؤثر و متأثر به طور نسبی فاصله زیادی وجود دارد. برخی معتقدند رسانه­های دیداری دارای چنان قدرتی هستند که می‌توانند نسلی تازه را در تاریخ بشر به وجود آورند، نسلی که با نسل­های پیشین متفاوت است. تحقیقات انجام شده در شهر تهران حاکی از آن است که بیشتر تماشاگران این رسانه­ها کودکان زیر 15سال و بعد از آن بانوان خانه دار و سپس جوانان بالای 15 سال هستند. امروزه بررسی اثرات این وسایل از پیچیده­ترین مباحث انحرافات اجتماعی است. به همین دلیل جامعه شناسان در صحت نتایج و پژوهش­هایی از این قبیل تردید نشان می­دهند. البته به خاطر تأثیر انکارناپذیر رسانه­های دیداری در آموزش فرهنگ­سازی، القاء عقیده و غیره در زمینه اثر این وسایل در رفتار انسان تحقیقاتی به عمل آمده است، هر چند تحقیقاتی که بتواند اثرات تلویزیون، سینما، بازی­های رایانه­ای و ماهواره را در انحراف و بزهکاری و بزهدیدگی کودکان در کشور ثابت کند بسیار اندک است.


كودكان ما امروزه در خانه اي پا به دنيا می­گذارند كه رسانه­های دیداری در آن به طور ميانگين هفت تا هشت ساعت در روز روشن است و کودکان ديگر بيش از آنكه از مادربزرگ­ها داستان و از پدربزرگ­ها خاطره بشنوند اين رسانه­ها هستند كه داستان­هاي مربوط به انسان­ها، زندگي و ارزش­هاي آن را براي ایشان بيان می‌كنند.


رسانه­های دیداری، امروزه به عنوان عمومي­ترين و پرمخاطب­ترين رسانه جمعي، سهم عمده­اي در آموزش و تأثيرگذاري مستقيم و غير مستقيم بر فرهنگ و روح و روان جمعي دارند. تأثير پذيري اكثريت خاموش جامعه از تلويزيون، ماهواره و دیگر رسانه­های دیداری بسياري از اوقات فراغت كشورهاي جهان سوم را با بحران فرهنگي روبرو كرده است به طوری که رسانه­های دیداری هر روز تسلط بيشتري می­يابند و بايد نگران آثار مخرب این برنامه­­ها بر كودكان و خانواده‌هاي خود باشيم. اين حق ماست و می­‌بايستي   عكس­العمل نشان دهيم، اگر چه این رسانه­ها في نفسه مطرود نيستند؛ اما برنامه‌های آنها در مجموع زيانبار بوده­اند. در غرب به نوعي و در شرق به شكلي ديگر خطر این گونه برنامه­هاي مخرب و منحط احساس مي‌شود­.


متأسفانه ما فرزندانمان را با این رسانه­ها تربيت می‌كنيم، وقتي می‌خواهيم آنان را ساكت كنيم براي آنان تلويزيون روشن می­كنيم و يا آنان را به تماشاي برنامه­هايي كه خودمان هم نمي­دانيم چه هستند دعوت می‌كنيم. خودمان هم عادت كرده­ايم به آنچه پخش می‌شود فقط خيره شويم و نگاه كنيم. بشر با توليد، نيازمند به شناخت دنياي اطراف خود است و انتقال فرهنگ و روحيه مدني می­تواند به صورتي سالم و سازنده انجام گيرد، اما به نظر می‌رسد رسانه­های دیداری يك مانع اصلي بر سر راه رسيدن به دنياي بهتر است. بنابراین ما بايستي از آثار سوء اين جعبه­های جادويي آگاه شويم و در ارتباط با آنها مسؤليت خود را بپذيريم.


رسانه­های دیداری می‌توانند داراي اثرات كاملاً مخرب باشند یا به صورت ابزار مفيدي در خدمت تعليم و تربيت در آيند، ولي برای رسیدن به این هدف مفید باید هزینه و نظارت بسیار جدی انجام گیرد. البته ساخت برنامه‌هاي با ارزش وقت بيشتر و تخصص بالاتري لازم دارد. البته نمي­توان كودكان را براي زماني كه در مقابل این رسانه­ها صرف می­كنند سرزنش كرد و اينكه آنها تقصيري ندارند كه اطلاعات را به صورت دگرگون شده دريافت کنند.


جان كندري می‌گويد: قرار نيست كه تلويزيون از بين برود. از سويي خيلي كم احتمال دارد كه تلويزيون فضاي مناسبي را براي اجتماعي كردن كودكان ايجاد كند.


در گذشته كودكان ناظر فعاليت بزرگترها بودند و آنچه را خانواده طي يك نسل به آنان آموخته بود الگويي براي نسل آينده می­شد. اما اكنون بايد دريابيم كه كودكان از محيط اطراف خود چه چيزهايي را فرا می‌گيرند؟ عواملي كه محيط اطراف آنان را می‌سازد چه نام دارد؟ و رسانه دیداری به عنوان يكي از اين عوامل چه نقشی ایفاء می‌كند و چه بايد بكند؟


انگيزه كودكان از نشستن در پاي رسانه‌های دیداری با خواست بزرگترها فرق دارد. بزرگترها به اقرار خودشان براي سرگرمي به تماشاي این رسانه‌ها می‌پردازند، ولي كودكان ضمن اينكه طالب سرگرمي هستند غالباً براي فهميدن دنياي اطراف به رسانه‌های دیداری می­نگرند. بزرگترها معمولاً اهميت كمتري براي رسانه­ها قايل هستند و به آن با يك ساده باوري آگاهانه نگاه می‌كنند. تبليغات این رسانه­ها روي شخصيت كودكان، باورهاي كودكان و اعمال كودكان به شدت مؤثر می­افتد. معمولاً‌ كودكان از دو سالگي تماشاي فيلمهاي كارتوني را شروع و تقريباً در 6 سالگي به تماشاي تلويزيون و برنامه‌های کارتونی ماهواره که سرشار از انحرافات است عادت می‌كنند. يعني قبل از اينكه به مدرسه بروند با این نوع رسانه­ها دوست می‌شوند.


به نظر می­رسد ورود رسانه­ها به عنوان معلم به اعتبار معلم و معلمي پايان بخشيده است يا داراي اين چنين قدرتي است؛ زيرا امروزه دانش­آموزان در حالي قدم به مدرسه می‌گذارند كه به شدت از تكنيك و اثرات رواني آنها متأثر شده اند و در حالي كه مكانيسم تصويري و بصری این نوع رسانه­ها ريشه در اعماق آنان دوانده است، با سيستم كتاب و حروف چاپي وارد يك نزاع دروني و رواني می­شوند که اين درگيري قربانيان زيادي را می‌طلبد. كودكان و دانش آموزان كه نمي توانند و يا نمي خواهند از طريق قرائت آموزش ببينند و يا اصولاً توانايي خواندن را ندارند، نوآموزاني كه قادر به درك تسلسل منطقي حتي يك پاراگراف نيستند و نمي­توانند افكار خود را برروي چند جمله مكتوب متمركز كنند ديگر قادر نيستند بيش از چند دقيقه به بيان شفاهي معلم و يا يك سخنراني توجه كنند و ارتباط منطقي جملات و مطالب را به خاطر بسپارند و يا فراگيرند.


كودكان بر خلاف بزرگسالان كه با ديگر رسانه‌ها هم ارتباط دارند، بيشتر با رسانه­های دیداری در ارتباط هستند. به عقيده پژوهشگران علت علاقه كودكان به رسانه­های دیداری اين است كه به آنان امكان می­دهد تا در ماجراهاي پشت پرده زندگي كودكانه خود رسوخ كنند و دنيا و مردم را بهتر بشناسند. وقتي كودكان ما به دنيا می­آيند بايد كار دشواري را انجام دهند و آن انطباق پذيري صحيح با دنیای بیرون است و این خانواده­ها هستند که باید کودکان را برای این انطباق با دنیای بیرون آماده سازند. بنابراین وقتي كسي به كودكان كمك نمي­كند كه دنيای اطراف خود را را بشناسند آنان دست به دامان این رسانه­ها می­شوند. زیرا در حال حاضر پدران و مادران وقت اينكه دنياي وسيع اطراف را به كودكان بياموزند از دست داده اند و از سويي دیگر این رسانه­ها براي كودكان دست يافتني­ترين دریچه به دنياي اطراف هستند. بنابراین رسانه­های دیداری به كودك يك تصوير يا خيال دگرگون ارائه مي­دهند؛ زيرا در تلويزيون یا ماهواره بيننده بيشتر از آنچه می‌بيند تأثير می‌پذيرد و اين نگراني در مورد كودكان و تأثیری که بر آنان می­گذارد بیشتر وجود دارد.


حال در این تحقیق تأثیر رسانه­های دیداری چون تلویزیون، سینما، بازی­های رایانه ای و ماهواره در بزهکاری و بزه دیدگی کودکان مورد بررسی قرار می­گیرد.


مسأله بزهکاری و بزه دیدگی کودکان و نوجوانان از جمله مسائل بغرنج اجتماعی است که دنیای امروز را شدیداً به خود مشغول داشته است. بیش از یک قرن پیش یعنی از اواخر قرن نوزدهم ارتکاب جرم و جنایت از ناحیه کودکان و نوجوانان در کشورهای بزرگ صنعتی جلب توجه نموده است. از آن هنگام تا کنون در ممالک مترقی جهان اکثر محققین، جامعه شناسان، جرم شناسان، روانشناسان، روان پزشکان و متخصصین تعلیم و تربیت برای یافتن راه حلی برای جلوگیری از بروز تبهکاری در میان کودکان و نوجوانان بوده­اند. درحال حاضر در بسیاری از محافل رسانه­ای، بزهکاری و بزه دیدگی کودکان و لزوم پیشگیری از آن به صورت بحث روز در آمده است. درباره علت افزایش بزهکاری و بزه دیدگی در روزگار ما عقاید مختلفی ابراز شده است. پاره ای از محققین ازدیاد جرم و جنایت را در جهان امروز از اختصاصات جوامع متمدن کنونی دانسته و معتقدند به همان نسبتی که بشر با تمام توان به سوی ترقی و تکامل صنعتی و مادی پیش تاخته و از معنویت دور می‌شود به همان نسبت نیز تبهکاری، قانون شکنی، بزهکاری و ارتکاب اعمال ضد اجتماعی در جوامع صنعتی گسترش یافته و از سکون و آرامش معنوی در این گونه اجتماعات کاسته می­گردد (صلاحی 1387، 17).


بدون شک یکی از علل افزایش بزهکاری و بزهدیدگی کودکان در دهه­های اخیر را شاید بتوان رشد فراگیر رسانه­های دیداری همانند تلویزیون، ماهواره، اینترنت و سینما دانست. رسانه­های دیداری از جمله رسانه­های گروهی هستند که ضمن داشتن محاسن و مزایای فراوان آموزشی، هنری، تفریحی، القاء عقیده، سازمان­یابی، کسب مهارت، سرگرمی، آگاهی و غیره بد آموزی‌های اجتماعی را نیز به همراه دارند. برخی از فیلم­ها و سریال­های تلویزیونی مشوق فرار از خانه هستند. روحیه استقلال طلبی غیرمنطقی در سنین کودکی، تنوع­طلبی، عدم رعایت احترام نسبت به والدین، پرخاشگری نسبت به بزرگترها، ترویج فرزند سالاری، مادی گرایی و حتی نمایش فرار جمعی از جوانان بدون نمایش صحیح پشیمانی و ندامت آنها می­تواند در شیوع این پدیده مؤثر باشد (صلاحی 1387، 17).


رسانه­های دیداری جزء وسایل ارتباطی محسوب می­شوند که در آنها در اکثر اوقات ارتباط یک طرفه آن هم از سوی کارگردان به سوی مصرف­کننده شکل می­گیرد و این کارگردان است که قادر است آنچه را که خود خواهان آن است در اختیار مصرف­کننده قراردهد. در ارتباطات دیداری به جای دیالوگ (گفتگوی دوطرفه) یک حالت مونولوگ (گفتگوی یک طرفه) وجود دارد. این رسانه­ها معمولاً ارزش­های کلان جامعه و  جنبه­های هنری خرده فرهنگ­ها را به مردم عرضه می­دارند. مثلاً در فیلم‌ها تأکید روی ارزش­های کلان چون میهن دوستی، وظایف افراد به عنوان پدر، مادر، فرزند، شوهر یا مسائل دینی است. الگوهای خرده فرهنگ مانند تبلیغات تجاری، مقررات و آیین­های گروهی قشر خاص از طریق رسانه­های دیداری به اعضای جامعه کلان منتقل می­شود. پیر و جوان، زن و مرد به طور پیوسته تحت تأثیر تصاویر و گفتار برنامه­های سینمایی و تلویزیونی قرار می­گیرند. روزانه صدها فیلم مملو از اعمال خشن پر از قساوت و شقاوت در مقابل چشمان مصرف­کنندگان قرار می­گیرد و تأثیرات خود را بر روی رفتار، کردار، پندار و عواطف مصرف­کنندگان می­گذارد. این وسایل ارتباط جمعی جدید ابزاری بس نیرومندند که می‌توان از آنها در راه خیر و شر با تأثیری شگرف سود برد و چنانچه کنترل مطلوب وجود نداشته باشد امکان استفاده از این وسایل در راه شر بیشتر از خیر است (ستوده 1373، 203).


در حال حاضر تقریباً در تمام کشورها به ویژه کشورهای در حال رشد تعداد نسل جوان بیشتر و دلبستگی آنان بر رسانه­های دیداری فزون تر می­شود. همانگونه که قبلاً نیز اشاره گردید تحقیقات انجام شده در شهر تهران حاکی از آن است که بیشتر تماشا کنندگان تلویزیون کودکان زیر 15سال و بعد از آنان بانوان خانه دار و سپس جوانان بیشتر از 15سال هستند که نشان دهنده علاقه زیاد کودکان به رسانه­های دیداری می­باشد (شیخاوندی 1373، 343).