1-مطالعه تطبيقي حمايت از كودكان در حقوق بشردوستانه اسلامي ومقررات بشردوستانه بينالمللي
2- مباني و مفاهيم
3- معرفي اسناد نظام حقوق بينالملل بشر و بشردوستانه و مقررات حمايتي در مقوله حمايت از كودك
4- انواع مقررات حمايتي كودكان از ديدگاه حقوق بشردوستانه
5- مقررات حمايتي عام از كودكان در طول مخاصمات مسلحانه
6- ممنوعيت استخدام و به كارگيري كودكان در مخاصمات مسلحانه
قرآن کریم و سیره نبوی بر حمایت از کودکان در شرایط مخاصمات مسلحانه تأکید دارند؛ لذا فقهای امامیه بر ضرورت حمایت از کودکان در جنگ اتفاق نظر دارند. مع الوصف برخی از آنها مشارکت کودکان در جنگ را عامل لغو حمایت و مصونیت میدانند و مورد شناسائی قرار داده اند. در مقابل، " لا یقاتل غیر مقاتل" حمایت مشروط به عدم شرکت کودکان در جنگ را در قالب قاعده فقهی عدهای دیگر، کشتن کودکان را تنها در شرایط اضطراری، یعنی شرایطی که دشمن آنها را برای مصونیت نیروها و امکانات مهم خود سپر قرار داده باشد و نیز شرایط ضرورت، یعنی شرایطی که دشمن در پناه ِکودکان به تمهید حمله مبادرت نموده و پیروزی سپاه اسلام برآن متوقف باشد، جایز میدانند. در غیر این صورت، کودکان از حمایت و مصونیت کامل برخوردارند با امعان نظر در اطلاق روایات منع قتل کودکان از نبی اکرم، درمی یابیم که حتی در صورت معاونت کودکان در جنگ، قتل آنها جایز نیست و موارد نادر اضطرار و ضرورت، استثنایِ بر اصل تلقی میگردد. حقوق بشردوستانه بینالمللی نیز در کنوانسیون چهارگانه ژنو و پروتکلهای الحاقی و دیگر اسناد بینالمللی، حمایت از کودکان را به اشکال متفاوت مورد پذیرش قرار داده است . بنابراین حقوق بشردوستانه اسلامی و حقوق بشردوستانه بینالمللی و کنوانسیون حقوق کودک دارای اشتراکاتی بوده و حمایت از کودک را به عنوان یک اصل مسلّم حقوقی مورد پذیرش و تأکید قرار داده اند.[1]
در حقوق اسلام، کودک کسی است که به سن بلوغ شرعی نرسیده باشد. بلوغ شرعی ،رسیدن به رشد طبیعی یا به پانزده سال قمری برای پسران و رسیدن به نه سال قمری برای دختران است و در کنوانسیون حقوق کودک، کودک کسی است که به سن هجده نرسیده باشد. کودک به جهت عدم رشد کافی جسمی، فکری و روانی در معرض آسیب پذیری قرار دارد؛ بدین جهت حمایت از کودک در همه حال یک ضرورت اجتناب ناپذیر تلقی میگردد؛ به نحوی که امروزه از اصول مسلّم حقوقی به شمار میآید . جنگ ازجمله حوادث ناگواری است که کودکان بیش از دیگر اقشار، در آن آسیب میبینند.[2] حقوق بين الملل بشر دوستانه تاريخی ترين و قديمی ترين بخش حقوق بين الملل است بنابراين شكل گيری آن به صورت امروزی متأثر از وقايع و رويدادهای تاريخی است. بدنبال پيدايش جوامع اوليه و شكل گيری روابط دوستانه ميان آنها، روابط خصمانه نيز به دليل تبعيض و بیعدالتی و استقلال طلبی ملتها موجوديت پيدا کرد. جنگ بارزترين نمونۀ روابط خصمانه است. قواعد و مقررات انسان دوستانه در ابتدايی ترين جنگها ، البته نه به شكل امروزی آن، رعايت میشده است. برای مثال در يونان و ايران باستان مقرراتی راجع به رفتار با اسيران جنگی و احترام به آنها، ايمنی غيررزمندگان، تكريم تسليم شدگان، حرمت اماكن مقدس و…ديده میشود. پایبندی قواعد و رفتار انسان دوستانه و رعايت آنها در زمان درگيريهای مسلحانه، برخاسته و نشات گرفته از تمدنها، فرهنگها و عقايد و مذاهب ملل مختلف جهان میباشد. به يقين میتوان گفت كه در اين زمينه بيشترين قوانين و مقررات مشترک ميان ملّتها وجود دارد و اين مسئله سبب رعايت قواعد و مقررات انسان دوستانه در هنگام مخاصمات مسلحانه میگردد. لازم به يادآوری است كه در اين عرصه، نظام حقوقی اسلام بيش از ساير نظامهای حقوقی جهان، قواعد بشر دوستانه را به جوامع بشری در راستای حرمت و پاسداشت انسان و انسانيت عرضه نموده است.[3]
باید اذعان داشت که حقوق بشر دوستانه بخشی از حقوق بینالملل است که در هنگام مخاصمات مسلّحانه بر روابط بینالمللی دولتها و عملکرد نیروهای نظامی حاکم میشود. هدف اصلی حقوق بینالملل بشردوستانه که در قالب معاهدات و اسناد بینالمللی آمده است، حمایت از حیات ، سلامت و کرامت غیرنظامیان و رزمندگانی که صحنه درگیری را ترک کرده اند، میباشد. همچنین حقوق بینالملل بشردوستانه حق طرفهای درگیری را در انتخابِ روشها و سلاحهای جنگی محدود مینماید. بطور کلی حقوق بشر دوستانه از حقوق اساسی بشر و از حقوق قربانیان در شرایط جنگ دفاع نموده و باعث کاهش آلامِ صدمات ناشی از مخاصمات مسلّحانه میگردد. حقوق بشر دوستانه از یک سو ماهیت حقوق بشری دارد؛ چون رعایت آن در باره هر انسانی بدون توجه به رنگ ، نژاد ، زبان، مذهب و ملّیت لازم بوده و از سوی دیگر چون با انعقاد کنوانسیونهای بینالمللی لازم الاجرا میشود، صبغه حقوق بینالمللی پیدا میکند. به موازات گسترش روابط دوستا نه بینالمللی و پویایی دانش و فرهنگ و تمدن انسانی ، قدرت دولتها و نیروهای خود کامه به تحلیل رفته و ارزشهای اخلاقی و بشر دوستانه که در گذشتهها فقط جنبه اخلاقی داشت، امروزه به عنوان مهم ترین بخش حقوق بینالملل، جنبه حقوقی و الزامی یافته است . در اثر وقوع جنگهای خانمان سوز جهانی و منطقه ای ، امروزه همه به این باور رسیدهاند که رعایت حقوق بشر دوستانه، تأمین کننده منافع همه ملّت هاست؛ چون هر کشوری ممکن است روزی گرفتار مخاصمات مسلّحانه گردد و مردم آن نیازمند برخورداری از حداقل حقوق انسانی و قواعد محدود کننده رفتار قوائد درگیر جنگ باشند .انسان در تاریخ حیات خود جنگهای خونینی را به خود دیده است، ملّتی نیست که از آسیبهای آن در امان مانده باشد؛ این آسیبها نه تنها جان و مال انسان را تهدید کرده، بلکه کرامت و احترام او را نیز نشانه گرفته است . کشتار کودکان، زنان و سالخوردگان، تجاوز به عنف و امثال آن، قلب بشریت را جریحه دار و پرونده افتخارآمیز جنگاوران را سیاه کرده است. در این میان حقوق بشردوستانه در پی کم کردن این آسیبها و دفاع از حقوق ستمدیدگان جنگ بوده و جامعه جهانی با تصویب کنوانسیونهای بینالمللی مانند کنوانسیون ژنو و لاهه و سایر کنوانسیونها سعی در ایجاد یک اصول اساسی بشر دوستانه در زمان رخدادهای جنگی است اما این کنوانسیونها، قوانینی هستند که رعایت آنها، اگر چه از وقوع جنگ جلوگیری نمی کنند، اما دردها و آسیبهای انسانی را تا حدودی از طرفین مخاصمه میکاهد. هرچند قوانین حقوق بشر دوستانه همانگونه که در کنوانسیونهای بینالمللیِ امروزه مطرح میباشد در منابع اسلامی مطرح نبوده، اما مواد آن از صدر اسلام، چه در قرآن و چه در سنّت پیامبر ( ص) و امامان اهل بیت ( ع ) موجود بوده است. قرآن كريم به صورت مكرّر بر رعايت عدالت و تجاوز نكردن از حدود معقول انسانى در مقابل دشمنان تأكيد کرده است.
فقیهان امامیه بر اصل حمایت از کودکان در جنگ در کتاب الجهاد اجماع نموده اند؛ ولی آنان در زمینه گستره حمایت از کودکان در جنگ، اتقاق نظر ندارند. مشهور فقیهان امامیه برآنند که کودکان حتی در صورت معاونت یا مقاتل بودن تا زمانی که ضرورت نظامی ایجاب نکند، مورد حمایت خواهند بود. علامه حلی در این باره مینویسد: کشتن کودکان و زنان و دیوانگان و مشرکان جایز نیست... و اگر زنی دست به شمشیر برده و بجنگد نیز کشتن او جایز نیست؛ مگر در حال اضطرار، به جهت عمل به امور نهی ؛ اما در حال ضرورت، اجماع بر جواز کشتن او میباشد."[4] از جمله موارد اضطرار، موردی است که دشمن، کودکان و زنان را به منظور دفاع از خود سپر قرار داده باشد. ولی اگر دشمن در پناه کودکان و زنان درصدد تدارک حمله و هجوم باشد، ضرورت و مصلحت اقتضا دارد که قتل آنان جایز باشد. مرحوم صاحب جواهر نیز مینویسد: کشتن دیوانگان و مشرکان جایز نیست و نه کودکان و نه زنان ایشان، اگرچه در معاونت و یاری آنها نقش داشته باشند؛ مگر در حال اضطرار و این مسئله اجماعی و عاری از هر اختلافی میباشد؛ و صاحب ، قائل به اجماع در عدم جواز قتل زنان و کودکان میباشد."[5]
ماده ۳۸ کنوانسیون حقوق کودک از دولتها میخواهد از کودکانِ متاثر از درگیریهای مسلحانه، حمایت و مراقبت به عمل آورند، امری که ماده ۲۲ منشور آفریقایی حقوق و رفاه کودک نیز بر آن تأکید میورزد. قطعنامههای ۱۱۸۱ و ۱۲۹۶ و ۱۳۱۴ شورای امنیت سازمان ملل و قطع نامههای ۴۸/۱۵۷ و ۵۵/۱۱۶ مجمع عمومیسازمان ملل متحد در مورد درگیریهای خاص مانند سیرالئون و سودان از جمله موارد و مصادیق مطالبه حمایت از کودکان به شمار میآید. قطعنامه ۱۲۶۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در سال ۱۹۹۹ صادر شده است، از طرفین درگیری مسلحانه میخواهد تا در خلال درگیریهای مسلحانه کلیه اقدامات ممکن را برای تخفیف آلامی که کودکان از آن رنج میبرند، به عمل آورند.
براساس بند ۱ ماده ۷۸ پروتکل اول الحاقی هیچ یک از طرفهای مخاصمه ، انتقال کودکان به جز اتباع خود را به یک کشور خارجی ترتیب نخواهند داد؛ مگر در صورت انتقال موقتی به دلایل اضطراریِ مربوط به سلامت یا درمان پزشکی کودکان یا به استثنای سرزمین اشغالی، در صورتی که ایمنی آنها ایجاب نماید. در صورتی که والدین یا سرپرست قانونی این کودکان یافت شوند، رضایت کتبی آنها برای این انتقال لازم است.[6]
پاسخ این پرسش در شاخه ای از دانش حقوق با عنوان حقوق بشر دوستانه ارائه میگردد. مراد از حقوق بشر دوستانه مقرراتی است که هدف آن، تعیین حقوق انسانها در زمان جنگ و محدودیتهای نظامی در اثنای مخاصمات مسلحانه است. در این جستار به اجمال و اختصار، مبانی، ادله و سازوکارهای حمایت از کودکان در حقوق بشر دوستانه اسلامی و اسناد بینالمللی ارائه میشود. [7]