1- مفهوم شناسي احياء حقوق عامه در انديشههاي حقوقي
2- مفهوم و مباني حقوقي احياء حقوق عامه در نظام حقوقي ايران
3- مفهوم شناسي امر احياء حقوق عامه در ترمينولوژي حقوقي
4- مباني حقوقي حقوق عامه از منظر حقوق عمومي و حقوق فردي
5- گستره مصاديق قانوني حقوق عامه در حقوق موضوعه ايران
6- مصاديق حقوق عامه در قانون اساسي ايران
7- مصاديق قانوني حقوق عامه در قوانين عادي و مقررات
8- احياء حقوق عامه توسط نهادهاي قضايي متولي آن در بدنه حاكميتي ايران
9 - نقش و عملكرد نهادهاي قضايي متولي احياء حقوق عامه
10- نقش دادسرا و نهاد دادستاني در برخورد كيفري با موارد نقض حقوق عامه
11- ساير نهادهاي قضايي و اقدامات آنها در راستاي احياء حقوق عامه
12- تصميمات و اقدامات قضايي و پيشگيرانه نهاد دادستاني در راستاي احياء حقوق عامه
13- اقدامات و عملكرد معاونت حقوق عامه دادستاني كل كشور
14- تصميمات و اقدامات قضايي متخذه توسط معاونت حقوق عامه دادستاني مركز استان آذربايجانغربي در حفظ و صيانت از حقوق عامه
امروزه در جوامع مدرن و توسعه یافته، مفهوم حقوق عامه، حفظ و توسعه آن در ابعاد مختلف حقوقی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از اهمیت روزافزونی برخوردار است؛ به گونه ای که هم نهادهای حاکمیتی و هم سازمانهای مردم نهاد مستقل از دولت در تلاش هستند تا این مفهوم حقوقی را در سطوح مختلف جامعه بسط و گسترش دهند. به طور معمول در قوانین اساسی کشورها این مفهوم مورد توجه قرار میگیرد و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به صراحت بدان اشاره شده است.
در نظامهای حقوقی مبتنی بر حاکمیت قانون، اصل بر تفکیک قواست. در پرتو این اصل هر یک از قوای حاکم اعم از مقننه، قضائیه و مجریه، کارویژههای خاص خود را دارند. مطابق بند ۲ اصل ۱۵۶ قانون اساسی، قوه قضائیه به عنوان قوه ای مستقل، مکلف به احیاء حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهای مشروع میباشد. حقوق عامه در یک رویکرد تفسیری موسّع اعم است از حقوق فردی و حقوق نوعی مردم؛ حق حیات، حق مالکیت، حق اشتغال، حق مسکن، حق بر محیط زیست سالم، آموزش و پرورش رایگان، حق دادرسی منصفانه و غیره از جمله آنهاست که در فصل حقوق ملت قانون اساسی مورد شناسایی قرار گرفته است. حاکمیت به نمایندگی از ملت موظف است تا در سه مرحله اجرا، احقاق و احیاء حقوق عامه، حقوق مردم را پیگیری نماید. امر اجرای حقوق عامه بر عهده تمام ارکان حاکمیت بویژه قوه مجریه است و در صورت نقض و یا عدم اجرا، قوه قضائیه موظف به پیگیری و احیای آن میباشد. قوه قضائیه در مسائل مربوط به تأمین شرایط دادرسی عادلانه، خود مخاطب مستقیم اجرای حقوق عامه است. دیوان عدالت اداری، سازمان بازرسی کل کشور و نهاد دادستانی سه رکن اصلی قوه قضائیه میباشند که در این میان، نهاد دادستانی از اهمیت و مسئولیت بیشتری برخوردار است.
در سالهای اخیر تأکید بر مفهوم حقوق عامه در ایران، بیش از پیش ملموس گشته است و هر روز در رسانه ها و محافل دانشگاهی مفاهیمی همچون حقوق عامه، نفع عمومی، حقوق مردم، حفظ بیت المال و حقوق شهروندی به گوش میرسد. تشکیل معاونت حقوق عامه در دادستانی کل کشور و مراکز استان ها، صدور دستورالعمل نظارت و پیگیری حقوق عامه توسط رئیس قوه قضائیه و بحث از آماده کردن لایحه قانونی حقوق عامه و وجود خلأ قانونی در این زمینه، اهمیت این موضوع را دو چندان میکند.
نبود قانون جامع و صرف اکتفا به دستورالعمل نظارت و پیگیری حقوق عامه در عمل موجب ایجاد تشتت در برداشت مفهومی و مصداقی از حقوق عامه شده است که جهت عدم تضییع حقوق مردم، توجه و اقدام فوری قوای حاکم بویژه قوه مقننه را در این زمینه میطلبد. در تعیین مصادیق مفهوم حقوق عامه اختلاف نظر زیادی وجود دارد؛ گاه آن را مترادف با حقوق شهروندی و یا حقوق بشر میدانند و از دید حقوق بشری و حقوق شهروندی به دنبال احیاء آن هستند و گاه آن را معادل نفع عمومی و یا حتی حقوق عمومی میپندارند و یک مفهوم عام تری برای آن متصور میشوند. به این صورت که هر آنچه که جامه امر عمومی به تن داشته باشد و در راستای نفع عمومی گام بردارد در حیطه حقوق عامه قرار میگیرد و هر نوع تعرض به آن باید مورد پیگرد قانونی قرار گیرد و این مهم بر عهده قوه قضائیه است که برخوردی قاطع در برابر این تعرضات داشته باشد.
تعیین شاخص و معیارهای دقیق برای تشخیص مصادیق حقوق عامه بر عهده قوه مقننه است تا با تصویب قانون در این زمینه تا حد زیادی به مناقشات بر سر این موضوع پایان دهد. اینکه آیا جلوگیری از تعطیلی یک کارخانه تولیدی و یا ممانعت از ایراد صدمات زیست محیطی و یا بستن چاههای غیرمجاز توسط دادستانی مصداق دقیق احیاء حقوق عامه در بند ۲ اصل ۱۵۶ قانون اساسی میباشد؟ قوه قضائیه و بالاخص نهاد دادستانی در چه محدوده ای و مطابق با چه قوانینی و در مورد چه موضوعاتی میتواند در قامت مدعی عمومی و در راستای احیاء حقوق عامه ورود پیدا کند؟ آثار این مفهوم در تصمیمات، دستورات قضایی و آراء صادره چیست و سازوکار اجرای آن کدام است؟
در این نوشتار سعی بر این است که مفهوم حقوق عامه مورد مداقّه قرار گیرد و مصادیق محتمل آن بررسی شده و دکترین حقوقی آن در حقوق ایران بیان گردد. در واقع مفهوم حقوق عامه را از دیدگاه حقوق عمومی مورد واکاوی قرار میدهیم و به مطالعه مصادیق آن به صورت کاربردی در تصمیمات و آراء قضایی بویژه در نهاد دادستانی میپردازیم. در مراجعات مکرر به دادستانی کل کشور و معاونت حقوق عامه دادستانی مرکز استان آذربایجانغربی، به دلیل محرمانه بودن اطلاعات پروندهها با موضوعات احیاء حقوق عامه که نوعاً یک طرف آنها دولت میباشد، دسترسی به جزئیات پروندهها تقریباً ناممکن بود و صرفاً نهایت همکاری در حد اعلام گزارش صورت میپذیرفت و تأکید مؤکد میشد که ذکر گزارش عملکرد و نوع اقداماتی که محقق شده نیز به صورت کلی انجام پذیرد. حتی دلیل همکاری در این حد نیز به سبب تحصیل اینجانب در دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری تهران که زیر نظر قوه قضائیه میباشد، عنوان میشد. همچنین فصل دوم از بخش دوم این مکتوب با پیگیریهای فراوان و حضور مداوم در معاونت حقوق عامه دادستانی مرکز استان آذربایجانغربی به صورت حضوری در قالب کارآموز قضایی نگارش یافته است و قسمتی از آن نیز مستخرج از گزارشهای موجود در معاونت حقوق عامه دادستانی کل کشور و همچنین مصاحبههای معاون محترم قضایی حقوق عامه نهاد مذکور میباشد.